هيچوقت
وضعيت سانسور
به اين شكل
نبوده است
روزنامه حکومتی
ابتکار:
جمال
ميرصادقي با
نقد جدي وضعيت
سانسور در
كشور ميگويد:
امروز هفتاد و
هفت سال عمر
دارم و هرگز
چنين وضعيتي
را در عمرم
نديدهام. هيچوقت
وضعيت سانسور
به اين شكل
نبوده است. ميرصادقي
در گفتوگو با
ايلنا، ضمن
اعتراض به
وضعيت مجوز
انتشار كتاب
در كشور گفت:
هميشه كار،
خدمت به فرهنگ
مملكت بوده
است. بسياري
از واژگاني كه
در فرهنگها و
نقد ادبيات
داستاني به
كار ميرود،
از ساختههاي
من است. اما
متاسفانه به
كندي و با سختگيريهاي
عجيبي؛ به
كارهاي من
مجوز ميدهند.
به عنوان
مثال؛ 5،6 ماه
پيش رمان من
باعنوان
«آسمان رنگرنگ»
براي كسب مجوز
به ارشاد رفته
است و آنقدر
در آن تغيير
دادهاند كه
من حاضر به
چاپ آن نشدم.
اين درحالي
است كه دو سوم
رمان من در
انگليس ميگذرد.
كار به جايي
رسيده كه
مميزان حتي به
مناسبات جوامع
ديگر هم ايراد
ميگيرند.
مجموعهاي
از داستانهاي
شاگردانم را
در كتابي
باعنوان
«داستانهاي
شنبه»
گردآوردهام.
اين كتاب شامل
52 داستان از 37
نويسنده جوان
است كه به اينها
هم ايرادهاي
عديدهاي
گرفتهاند.و
يكي از اين
داستانها را
هم حذف كردهاند.
منتها درمورد
اين مجموعه،
چون اغلب
نويسندگان آن
جوان بودند و
سابقهاي
نداشتند، من
با اين
تغييرات كنار
آمدم و آنها
را پذيرفتم.
اما درمورد
رمان؛ نميتوان
به اين شكل
عمل كرد و حذف
صفحاتي از يك
رمان، باعث از
دست رفتن كليت
آن ميشود.
نتيجه
تمام اين سختگيريها
اين شده است
كه تيراژ كتاب
به قدري پائين
آمده است كه
شمارگان آن در
هر چاپ به
ششصد تا هزار
نسخه رسيده
است. به اين
ترتيب مخاطب
كتابها،
معدودي
روشنفكر
هستند.
ايرادهايي هم
كه ميگيرند،
اصطلاحاتي
است كه در
كلام روزمره
مردم بهكار
گرفته ميشود.
اين نوع
برخورد با اثر
ادبي، تنها
وقت تلف كردن
است. از
انتشارات
مرواريد خواستهام
تا كتاب «زنان
داستاننويس
نسل سوم» را به
ارشاد نفرستد.
اين كتاب به نويسندگان
زن پس از
انقلاب ميپردازد.
از بين نود
مجموعه
داستان از
نويسندگان
زن، 66 مجموعه
را انتخاب
كردهام و از
هر مجموعه هم،
يك داستان را
برگزيدم و به
نقد و تفسير
آن پرداختهام
كه در مجموع
اين كتاب به 741
صفحه رسيده
است. منتها به
ناشر گفتم دست
نگه دارد.
زيرا اگر در
مورد اين كتاب
هم دستور به
تغيير يا حذفي
ميدادند، ما
نميتوانستيم
اين تغييرات
را درمورد
آثار ديگران
بپذيريم.
مولف
كتاب «ادبيات
داستاني»
گفت: كتاب
«پيشكسوتهاي
داستان كوتاه
جهان» كه 8 سال
پيش چاپ شده
بود و شامل
آثاري از
ادگار آلنپو،
گوگول، چخوف،
همينگوي وگي
دو موپاسان ميشود،
6 ماهي است كه
براي مجوز
تجديد چاپ به
ارشاد
فرستاده شده و
هنوز جوابي
داده نشده
است. فارغ از
اين، مجموعه
داستان «سپيده
دمان» كه شامل 20
داستان از مجموعه
داستانهاي
قبلي من «چشمهاي
من؛ خسته»، «شبهاي
تماشا» و
«مسافرهاي شب»
ميشود هم با
حذف و تغييرات
عجيب و غريب
مواجه شد. اين
مجموعه ابتدا
شامل 29 داستان
ميشد كه قبل
از اينكه آن
را به ارشاد
بفرستم، خودم
چند داستان را
برداشتم.
ارشاد هم
بعداز 6، 7 ماه
دستور حذف 5
داستان ديگر
را داد كه
درنهايت به 20
داستان رسيد.
البته
تغييراتي هم
در هريك از
داستانها
اعمال شده
بود. امروز
نزديك به يه
يا چهار ماه
ميشود كه اين
كتاب با
تغييرات و
حذفياتي گفته
شده، دوباره
به ارشاد فرستاده
شده است.
منتها هنوز
جوابي ندادهاند.